سرپرست وزارت آموزش و پرورش می گوید: کتاب های
درسی دختران و پسران باید جدا بشود. البته اینکه چرا
خداوند بزرگوار برای دختران و پسران و مردان و زنان یک
کتاب فرستاده از اسرار است و اسرار را نه سرپرست
وزارت آموزش و پرورش می داند و نه دختران و پسران.
احتمالا در کتاب درسی دختران داستان دهقان فداکار اینگونه
خواهد شد:
صغرا خانم فداکار
صغرا خانم فداکار خیلی ناراحت شد اول خواست پیراهنش را در
بیاورد به چوبدستی اش ببندد و آتش بزند، بعد یادش آمد که برهنه
می شود و اگر چشم مسافران نامحرم به او بیفتد، خدا او را با
چوبدستی اش در آتش جهنم می اندازد. بعد خواست چادرش را
استفاده کند که یاد موهایش افتاد. سپس متوجه شد لازم نیست
مثل مردها به هر بهانه ای برهنه بشود، او زن است و خدا به او
عقل داده لذا نفت فانوسش را ریخت روی چوبدستی اش و آن را
آتش زد و چون دویدن برای زن بد است سلانه سلانه به طرف
قطار رفت اما دیگر دیر شده بود و قطار با سنگ ها برخورد کرد و
همه ی مسافران شهید شدند.
انا لله و انا الیه راجعون